57

با چهره‌ي كشيده
و بيني گردش
بي‌آن‌كه ببيند مرا
كه مي‌بينم‌اش
مي‌گذرد.
كوچه منتظر است
و باد
كاغذها را پخش مي‌كند
از برابرم مي‌گذرد
ديگري...