82

از پنجره‌های بسته
گل‌ها را نمی‌بینم
نمی‌بینم که رفته ـ آمده آیا

تو آزادی
نمی‌بینم که در کدام بهار مُردی

فقط گلی را می‌بینم
که عبور کودکی شکسته‌اش
و باغبان عبوسی
مرا نشان می‌دهد