وقتي
در ميزنند
پشت در كسي نيست
با آسانسور خالي
بالا مي ـ نمي ـ مي ـ نمـ...
ميشكند شرم
سر ميرود حوصله از انتظار
با شمارههايي كه خاموش ـ روشن ميشود
درد نميكند
دستمال ميبندم
سفيد
سفت
سرم
داخل ميشوند
از پلهها با پا
در كسي نيست، نبود
ـ كجاست؟
در نزده داخل شدهاند
ميهمان سر زده
زده به سرم
حقيقت دارد
كه دستمال سفيدي پيدا نميشود؟