ماندن

چرا فرار کنم؟
سنگ به سقوط می‌خندد
و سگ‌های هار آزاد آزادند
چرا فرار کنم؟
هوا اگر پس است، باشد
سهم من از زایمان مادرم، ماندن است
و زیستن
میان زمستانی که تمام نمی‌شود
چرا فرار کنم؟
وقتی...
دیگری است که می‌ترسد
و ترسش را
به من پارس می‌کند
که مثل سنگ
خودم را بسته‌ام به زندگی
و در آرزوی دست کودکی و حوض آب
عطشناک خیال و خواب‌های خوش
سقوط را به تمسخر گرفته‌ام.

سقوط اثر رضا بانگیز