در زاد روز سهراب اعرابی

دنیا که آمدی
سه آفتاب
از ماه آخر زمستان
افتاده بود
برف‌ها آب می‌شد
جوانه‌ای می‌رست
اما هنوز
دنیا
چیزی کم داشت
ما زمستان چشیده‌ایم
حالا تو همانطور جوان مانده‌ای
در تصویری بر دیوار
و ما پیر می‌شویم
با امید بهار
چه آرام آمدی
با مژده‌ای
که: سرما می‌گذرد
بهار در راه است
و چه زود رفتی
با گلوله‌ای
و بر یک پوستر
بازگشتی
اما جاودانه ماندی
در تمام بهارها

این شعر برای بار نخست به همت این وبلاگ منتشر شده است