تاریخِ شکست، جنگِ میراث است
ترس از پستانِ مرگ نوشید
در صفِ خمینی ای امام
میکرد تاریکی به انتهای پرتاب
و پستانهای پرثمرش را مادر
در میتینگ چریکهای فدایی خلق
از مشت مزدوران میدزدید
وقتی مادرنشده-دخترک، منفجر شد
ترس در پستان مادر پرتاب کرد به کهولت سیسالگی که منم
و سرطان...
سرطان که سیاست میکرد
همهی کودکی مرا، از پستان مادرم ربود
مرگ بر مرگ بر.
گریزان ماند مادر
گرسنه مثل آریامهری-زمان، ترسخورده
پستانهای بیمارش را روزی هزاربار میمیرم
میراثِ ما تحقیر شکست و گرسنگی بود
چرا این بمبهای سینهات قلب مرا نشان گرفته؟
و هر انفجار-کشته، از ما کم میکند جان
در زمانهی سرطان زیستن، زندگی نیست مادر
جنگ جنگ تا پیروزی
دفترچهای از کاغذهای کوچک کالاهای اساسی بود.
مشت میکوبیدی بر سینه
بر گورهای گروهی بینشان
دختران را از خیابانها ربودند
مشت میکوبیدی بر سینه
پسران را از پنجرهی دانشگاه نذر فاطمهی زهرا کردند
و تو با این همه هربار
مشت میکوبیدی بر سینه
تا سرطان...
دروغ، بغضِ سینهات نبود، منفجر شود
من دردِ تو-سرطان دارم
آغاز انفجار همین بود.
عطر یاس پستانت، میراثِ
ـ مشت نکوبند ـ دخترانی که مادر شوند فردای بی استبداد
بی سرطان پستان.
ترس از پستانِ مرگ نوشید
در صفِ خمینی ای امام
میکرد تاریکی به انتهای پرتاب
و پستانهای پرثمرش را مادر
در میتینگ چریکهای فدایی خلق
از مشت مزدوران میدزدید
وقتی مادرنشده-دخترک، منفجر شد
ترس در پستان مادر پرتاب کرد به کهولت سیسالگی که منم
و سرطان...
سرطان که سیاست میکرد
همهی کودکی مرا، از پستان مادرم ربود
مرگ بر مرگ بر.
گریزان ماند مادر
گرسنه مثل آریامهری-زمان، ترسخورده
پستانهای بیمارش را روزی هزاربار میمیرم
میراثِ ما تحقیر شکست و گرسنگی بود
چرا این بمبهای سینهات قلب مرا نشان گرفته؟
و هر انفجار-کشته، از ما کم میکند جان
در زمانهی سرطان زیستن، زندگی نیست مادر
جنگ جنگ تا پیروزی
دفترچهای از کاغذهای کوچک کالاهای اساسی بود.
مشت میکوبیدی بر سینه
بر گورهای گروهی بینشان
دختران را از خیابانها ربودند
مشت میکوبیدی بر سینه
پسران را از پنجرهی دانشگاه نذر فاطمهی زهرا کردند
و تو با این همه هربار
مشت میکوبیدی بر سینه
تا سرطان...
دروغ، بغضِ سینهات نبود، منفجر شود
من دردِ تو-سرطان دارم
آغاز انفجار همین بود.
عطر یاس پستانت، میراثِ
ـ مشت نکوبند ـ دخترانی که مادر شوند فردای بی استبداد
بی سرطان پستان.
Photo by Giorgia Napoletano |